loading...
انجمن مجازی ادبیات فارسی
ارسال مطالب

شما دوست عزیز می توانید اشعار ،داستان و یا ضرب المثل های خود را ارسال کنید تا با نام خودتان در سایت درج شود.

با تشکر


همچنین برای ثبت لینک وبسایت شما در لینکدونی خوان هشتم ، با ما در تماس باشید.


لینکدونی خوان هشتم

تبليغات
فروشگاه شارژ خوان هشتم 
موبايلتو راحت شارژ كن!

آخرین ارسال های انجمن
محمد اشرفی بازدید : 170 یکشنبه 13 بهمن 1392 نظرات (0)

 

به چشمهای نجیبش که آفتاب صداقت
و دستهای سپیدش
 که بازتاب رفاقت
 و نرمخند لبانش نگاه می کردم
 و گاه گاه تمام صورت او را
صعود دود ز سیگار من

کدر می کرد
 و من به آفتاب پس ابر خیره می گشتم
و فکر می کردم
در آن دقیقه که با من
 نه تاب گفتن و نه طاقت نگفتن بود
 و رنج من همه از درد خود نهفتن بود
سیاه گیسوی من مهربانتر از خورشید
 از این سکوت من آزرده گشت و هیچ نگفت
و نرمخنده نشکفته
بر لبش پژمرد
 و روی گونه گلگونش را
 غبار سرد کدورت در آن زمان آزرد
توان گفتن از من رمیده بود این بار
در آخرین دیدار
تمام تاب و توانم رهیده بود از تن
اگر چه سخن ِ از تو می گریزم را

چه بارها که به طعنه شنیده بود از من
توان گفتن از من رمیده بود این بار چرا ؟


که این جداییم از او نبود از خود بود
و سرنوشت من آنگونه ای که میشد بود

 حمید مصدق

محمد اشرفی بازدید : 225 یکشنبه 13 بهمن 1392 نظرات (0)

 

در شبان غم تنهايي خويش،

عابد چشم سخنگوي توام .

من در اين تاريكي،

من در اين تيره شب جانفرسا،

زائر ظلمت گيسوي توام .

 

شكن گيسوي تو،

موج درياي خيال .

كاش با زورق انديشه شبي،

از شط گيسوي مواج تو، من

بوسه زن بر سر هر موج گذر مي كردم .

كاش بر اين شط مواج سياه،

همه عمر سفر مي كردم .

*****

...

واي، باران؛

باران؛

شيشه پنجره را باران شست .

از اهل دل من اما،

- چه كسي نقش تو را خواهد شست ؟

 

آسمان سربي رنگ،

من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ .

مي پرد مرغ نگاهم تا دور،

واي، باران،

باران،

پر مرغان نگاهم را شست .

*****

خواب روياي فراموشيهاست !

خواب را دريابم،

كه در آن دولت خواموشيهاست .

من شكوفايي گلهاي اميدم را در روياها مي بينم،

 

و ندايي كه به من ميگويد :

« گر چه شب تاريك است

« دل قوي دار،

سحر نزديك است

 

دل من، در دل شب،

خواب پروانه شدن مي بيند .

مهر در صبحدمان داس به دست

آسمانها آبي،

- پر مرغان صداقت آبي ست -

ديده در آينه صبح تو را مي بيند .

 

از گريبان تو صبح صادق،

مي گشايد پرو بال .

تو گل سرخ مني

تو گل ياسمني

تو چنان شبنم پاك سحري ؟

- نه؟

از آن پاكتري .

تو بهاري ؟

- نه،

- بهاران از توست .

از تو مي گيرد وام،

هر بهار اينهمه زيبايي را .

 

هوس باغ و بهارانم نيست

اي بهين باغ و بهارانم تو !

*****

...

در سحر گاه سر از بالش خوابت بردار!

كاروانهاي فرومانده خواب از چشمت بيرون كن !

باز كن پنجره را !

 

تو اگر باز كني پنجره را،

من نشان خواهم ...

 

 

ادامه شعر در ادامه مطلب

محمد اشرفی بازدید : 178 یکشنبه 13 بهمن 1392 نظرات (0)

 

آه ، ای عشق تو در جان و تن من جاری

 

دلم آن سوی زمان

 

با تو آیا دارد

 

ــ وعده ی دیداری ؟

 

ــ چه شنیدم ؟

 

تو چه گفتی ؟

 

ــ آری ؟!

 
حمید مصدق
محمد اشرفی بازدید : 166 یکشنبه 13 بهمن 1392 نظرات (0)

 

چه انتظار عظیمی نشسته در دل ما

همیشه منتظریم و کسی نمی آید

 

صفای گمشده آیا

بر این زمین تهی مانده باز می گردد ؟

 

اگر زمانه به این گونه

ــ پیشرفت این است

مرا به رجعت تا غار

ــ مسکن اجداد

مدد کنید

که امدادتان گرامی باد

 

همیشه دلهره با من

همیشه بیمی هست

که آن نشانه ی صدق از زمانه برخیزد

و آفتاب صداقت ز شرق بگریزد

 

همیشه می گفتم:

چقدر مردن خوب است 

چقدر مردن

ــ در این زمانه که نیکی 

حقیر و مغلوب است ــ

خوب است


حمید مصدق

محمد اشرفی بازدید : 230 یکشنبه 13 بهمن 1392 نظرات (0)

 

شعر زیبای حمید مصدق

توبه من خنديدي و نمي دانستي

من به چه دلهره از باغچه همسايه

سيب را دزديدم

باغبان از پي من تند دويد

سيب را دست تو ديد

غضب آلوده به من كرد نگاه

سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك

وتو رفتي و هنوز،

سال ها هست كه در گوش من آرام،آرام

خش خش گام تو تكراركنان

مي دهد آزارم

و من انديشه كنان

غرق اين پندارم

كه چرا ، خانه كوچك ما سيب نداشت

 

جواب بسیار زیبای فروغ فرخ زاد : 

من به تو خندیدم
چون که می دانستم

تو به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه


پدر پیر من است
من به تو خندیدم

تا که با خنده خود پا

سخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک

 لرزه انداخت به دستان من و

سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک

دل من گفت: برو

چون نمی خواست به خاطر بسپارد

 گریه تلخ تو را

و من رفتم و هنوز

سالهاست که در ذهن من آرام آرام

حیرت و بغض تو تکرار کنان

می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت...

 
محمد اشرفی بازدید : 184 یکشنبه 13 بهمن 1392 نظرات (0)

 

تو گل سرخ مني

تو گل ياسمني

تو چنان شبنم پاك سحري ؟

- نه؟

از آن پاكتري .

تو بهاري ؟

- نه،

- بهاران از توست .

از تو مي گيرد وام،

هر بهار اينهمه زيبايي را .

هوس باغ و بهارانم نيست

اي بهين باغ و بهارانم تو !

 

حمید مصدق

لینک به صفحه

برای لینک به صفحه ای که مشاهده می کنید،کد زیر را کپی کرده و در وبلاگ خود قرار دهید.


کد اشتراک گذاری لینک

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
زیباترین اشعار،داستان و ضرب المثل های فارسی در انجمن مجازی ادبیات فارسی / شما می توانید با عضویت در سایت،اشعار و داستانهای خود ویا دیگران را ارسال کنید تا با نام خودتان نمایش داده شود. با تشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما درباره انجمن مجازی ادبیات فارسی؟
    کدام موضوع انجمن توجه شما را جلب می کند؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 415
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 106
  • آی پی دیروز : 81
  • بازدید امروز : 146
  • باردید دیروز : 603
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 2,219
  • بازدید ماه : 1,916
  • بازدید سال : 81,922
  • بازدید کلی : 325,632
  • کدهای اختصاصی
    ‪Google+‬‏
    اشعار کاربران سایت

    اشعار محمدعلی ساکی:

    رباعی(محمد علی ساکی)

    توهم

    نرخ دیه

    ماهی تنگ

    رود

    و...

    ----------------------------------------------------

    اشعار بانو فاطمه فراهانی:

    راز روشنایی