loading...
انجمن مجازی ادبیات فارسی
ارسال مطالب

شما دوست عزیز می توانید اشعار ،داستان و یا ضرب المثل های خود را ارسال کنید تا با نام خودتان در سایت درج شود.

با تشکر


همچنین برای ثبت لینک وبسایت شما در لینکدونی خوان هشتم ، با ما در تماس باشید.


لینکدونی خوان هشتم

تبليغات
فروشگاه شارژ خوان هشتم 
موبايلتو راحت شارژ كن!

آخرین ارسال های انجمن
محمد اشرفی بازدید : 302 پنجشنبه 04 دی 1393 نظرات (0)
صداي كيست چنين دلپذير مي‌آيد؟
كدام چشمه به اين گرمسير مي‌آيد؟
 
صداي كيست كه اين گونه روشن و گيراست؟
كه بود؟ و كيست كه از اين مسير مي‌آيد؟
 
چه گفته است مگر جبرئيل با احمد؟
صداي كاتب و كلكِ دبير مي‌آيد
 
خبر به روشني روز در فضا پيچيد
خبر دهيد:‌كسي دستگير مي‌آيد
 
كسي بزرگ‌تر از آسمان و هر چه در اوست
به دست‌گيري طفل صغير مي‌آيد
 
علي به جاي محمّد به انتخاب خدا
خبر همین - که بشيرا، نذير مي‌آيد
 
كسي كه به سختي سوهان، به سختي صخره
كسي كه به نرمي موجِ حرير مي‌آيد
 
كسي كه مثل كسي نيست، مثل او تنهاست
كسي شبيه خودش، بي‌نظير مي‌آيد
 
خبر دهيد كه: دريا به چشمه خواهد ريخت
خبر دهيد به ياران: «غدير مي‌آيد»
 
به سالكان طريقِ شرافت و شمشير
خبر دهيد كه از راه، پير مي‌آيد
 
خبر دهيد به ياران:‌دوباره از بيشه
صداي زنده يك شرزه شير مي‌آيد
 
خم غدير به دوش از كرانه‌ها، مردي
به آبياري خاكِ كوير مي‌آيد
 
كسي دوباره به پاي يتيم مي‌سوزد
كسي دوباره سراغِ فقير مي‌ايد
 
كسي حماسه‌تر از اين حماسه‌هاي سبك
كسي كه مرگ به چشمش حقير مي‌آيد
 
غدير آمد و من خواب ديده‌ام ديشب
كسي سراغ من گوشه گير مي‌آيد
 
كسي به كلبه ی شاعر، به كلبه درويش
به ديده بوسيِ عيد غدير مي‌آيد
 
شبيه چشمه كسي جاري و تپنده، كسي
شبيه آينه، روشن ضمير مي‌آيد
 
علي (ع) هميشه بزرگ است در تمام فصول
امير عشق هميشه امير مي‌آيد
 
به سربلندي او هر كه معترف نشود
به هر كجا كه رود سر به زير مي‌آيد
 
شبيه آيه قرآن نمي‌توان آورد
كجا شبيه به اين مرد، گير مي‌آيد؟
 
مگر نديده‌اي آن اتفاق روشن را؟
به اين محله خبرها چه دير مي‌آيد!
 
بيا كه منكر مولا اگر چه آزاد است
به عرصه گاهِ قيامت اسير مي‌آيد
 
بيا كه منكر مولا اگر چه پخته، ولي
هنوز از دهنش بوي شير مي‌آيد
 
علي هميشه بزرگ است در تمام فصول
امير عشق، هميشه امير مي‌آيد ..
 
مرتضی امیری اسفندقه 
محمد اشرفی بازدید : 248 پنجشنبه 04 دی 1393 نظرات (0)

زنده ياد «بامداد»

 
زنده ياد «شهريار»
 
زنده ياد «اميد» و «عارف» و«فروغ» و «عشقی» و «سپهری» و هزار شاعر بزرگ و نامدار
 
بی مزار و با مزار
 
زنده ياد و ... خستهام از اين همه شعار
 
اين همه دروغ و داردار
 
زنده ياد و زنده ياد و زنده ياد
 
زنده باد شاعری كه زنده است و زندگی
 
روی خوش به او نشان نمیدهد؛
 
شاعری كه نقد عمر را در هوای شعر ناب میدهد به باد
 
شاعری كه ...
 
زنده باد و زنده باد و زنده باد
 
 
مرتضي اميري اسفندقه
محمد اشرفی بازدید : 202 سه شنبه 06 آبان 1393 نظرات (0)

یاران، مرا به خاطر عشق تو دشمنند

این دوستان، وطن! همگی دشمن منند


باور نمیكنم من و باور مكن تو هم

با من به جرم دوستی با تو دشمنند


من دوستم ولی همگی را به پاس تو

مَردند اگر به دشمنی من وگر زنند


شعری قصیدهوار برایت رقم زدم

خوانده نخوانده روز و شبم طعنه میزنند


من لال نیستم كه نگویم جوابشان

لالم ولی كه شاعر این كوی و برزنم


من شرم میكنم كه تلافی كنم وطن!

جان منند آخر و با من به یك تنند


یا رب چه رفته است كه این ابرهای صاف

اینگونه در مصافحه تاریكروشنند؟


نه یوسفم هر آینه نه رستمم یقین

در راه من به حیله چرا چاه میكَنند؟

 

 

.......

ادامه شعر در ادامه مطلب

محمد اشرفی بازدید : 318 سه شنبه 06 آبان 1393 نظرات (0)

فروغ‌بخش شب انتظار، آمدنی‌ست
نگار آمدنی غم‌گسار آمدنی‌ست

به خاک کوچه دیدار آب می‌پاشند
بخوان ترانه شادی که یار آمدنی‌ست

ببین چگونه قناری ز شوق می‌لرزد !
مترس از شب یلدا ! بهار آمدنی‌ست

صدای شیهه رخش ظهور می‌آید
خبر دهید به یاران: سوار آمدنی‌ست

بس است هر چه پلنگان به ماه خیره شدند
یگانه فاتح این کوهسار، آمدنی‌ست

 

مرتضی امیری اسفندقه

محمد اشرفی بازدید : 297 سه شنبه 06 آبان 1393 نظرات (0)

تا کی دل من چشم به در داشته باشد
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

آن باد، که آغشته به بوی نفس توست
از کوچه ما، کاش گذر داشته باشد

هر هفته سر خاک تو می‌آیم و اما
این خاک اگر قرص قمر داشته باشد

این کیست که خوابیده به جای تو در این خاک
از تو خبری چند مگر داشته باشد

آن روز که می‌بستی بار سفرت را
گفتی به پدر، هر که هنر داشته باشد

باید برود، هر چه شود، گو بشو و باش
بگذار که این جاده خطر داشته باشد

باید بپرد هر که در این پهنه عقاب است
حتی نه اگر، بال و نه پر داشته باشد

کوه است دل مرد، ولی کوه، نه هر کوه !
آن کوه که آتش به جگر داشته باشد

عشق است بلای من و من عاشق عشقم
این نیست بلایی که سپر داشته باشد

رفتی و من آن روز نبودم، دل من هم
تا با تو سر سیر و سفر داشته باشد

باید برود، هرچه شود، گو بشو و باش
بگذار که این، جاده خطر داشته باشد

رفتی و زنت، منتظر نو قدمی بود
گفتی به پدر، کاش پسر داشته باشد

گفتی که پس از من چه پسر بود و چه دختر
باید که به خورشید نظر داشته باشد

اینک پسری از تو یتیم است در این‌جا
در حسرت یک شب، که پدر داشته باشد

برگرد سفر طول کشید، ای نفس سبز
تا کی دل من چشم به در داشته باشد

 

مرتضی امیری اسفندقه

لینک به صفحه

برای لینک به صفحه ای که مشاهده می کنید،کد زیر را کپی کرده و در وبلاگ خود قرار دهید.


کد اشتراک گذاری لینک

درباره ما
Profile Pic
زیباترین اشعار،داستان و ضرب المثل های فارسی در انجمن مجازی ادبیات فارسی / شما می توانید با عضویت در سایت،اشعار و داستانهای خود ویا دیگران را ارسال کنید تا با نام خودتان نمایش داده شود. با تشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما درباره انجمن مجازی ادبیات فارسی؟
    کدام موضوع انجمن توجه شما را جلب می کند؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 415
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 156
  • آی پی دیروز : 81
  • بازدید امروز : 239
  • باردید دیروز : 603
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 2,312
  • بازدید ماه : 2,009
  • بازدید سال : 82,015
  • بازدید کلی : 325,725
  • کدهای اختصاصی
    ‪Google+‬‏
    اشعار کاربران سایت

    اشعار محمدعلی ساکی:

    رباعی(محمد علی ساکی)

    توهم

    نرخ دیه

    ماهی تنگ

    رود

    و...

    ----------------------------------------------------

    اشعار بانو فاطمه فراهانی:

    راز روشنایی