loading...
انجمن مجازی ادبیات فارسی
ارسال مطالب

شما دوست عزیز می توانید اشعار ،داستان و یا ضرب المثل های خود را ارسال کنید تا با نام خودتان در سایت درج شود.

با تشکر


همچنین برای ثبت لینک وبسایت شما در لینکدونی خوان هشتم ، با ما در تماس باشید.


لینکدونی خوان هشتم

تبليغات
فروشگاه شارژ خوان هشتم 
موبايلتو راحت شارژ كن!

آخرین ارسال های انجمن
محمد اشرفی بازدید : 205 دوشنبه 25 فروردین 1393 نظرات (0)

...کاش میشد بنویسم بزنم بر در باغ 
که من از اینهمه دیوار بدم می آید 
دوست دارم به ملاقات سپیدار روم
ولی از مرد تبردار بدم می آید
ای صبا بگذر و از من، به تبر دار بگو
که از این کار تو بسیار بدم می آید...

محمد سلمانی

محمد اشرفی بازدید : 167 دوشنبه 25 فروردین 1393 نظرات (0)
در نگاهت  رنگ  آرامش  نمایان  می شود
آه می ترسم که دارد باز طوفان می شود
آرزوهایم  همین  کاخــی  کـــه  برپا  کرده ام
زیر آن طوفان سنگین سخت ویران می شود
خوب می دانم که یک شب در طلسم دست تو
دامن پرهیـــز  من  تسلیـم  شیطان  می شود
آنچه از سیمای من پیداست غیر از درد نیست
گرچـه گاهی پشت یک لبخند پنهان می شود
عاقبت یک روز می بینی که در میدان شهر
یک نفر  با  خاطراتش  تیـر  باران  می شود
 
محمد سلمانی
محمد اشرفی بازدید : 224 دوشنبه 25 فروردین 1393 نظرات (0)
ردیف این غزل دشــوار می شد با بیندازم !
ولی با وامی از چشم تو شاید جا بیندازم!
جهان زیباست بی تردید باید دید ولذت برد
چـــرا باید نگاهی تیــــره بر دنیــا بیندازم؟
کمی پیرم ولی پیری که، عمری عاشقی کرده
نمی خواهم  خودم  را  از  تک  و  از  تا بیندازم
نباید  حرف  مردم  را  به  یاد  من بیندازی!!!
که من هم شانه ها را دم به دم بالا بیندازم
"من از اقلیم بالایم" مرا در خاطرت بسپار*
تـــو  را  باید  به  یاد  شعر  مولانا  بیندازم
بیابان بود و ما بودیم ومقصد منزل لیلی
نیفتادم  ز پا  تا  عقل  را  از  پا  بیندازم!
تو ترکم کردی و من همچنان در شهر خواهم ماند
کـــه رسم عاشقـــی را  بیــن مردم  جـــا بیندازم
تو را هرگز نخواهم یافت ! اما باز ناچارم
کـــه تور  پاره  را  بر  آبــــی دریا بیندازم
 
محمد سلمانی
محمد اشرفی بازدید : 255 دوشنبه 25 فروردین 1393 نظرات (0)
بي‌حرمتي به ساحت خوبان قشنگ نيست 
باور كنيد پاسخ آيينه سنگ نيست 
سوگند مي‌خورم به مرام پرندگان 
در عرف ما سزاي پريدن تفنگ نيست 
با برگ گل نوشته به ديوار باغ ما 
وقتي بيا كه حوصلة غنچه تنگ نيست 
در كارگاه رنگرزانِ ديار ما 
رنگي براي پوشش آثار ننگ نيست 
از بردگي مقام بلالي گرفته‌اند 
در مكتبي كه عزّت انسان به رنگ نيست 
دارد بهار مي‌گذرد با شتاب عمر 
فكري كنيد فرصت پلكي درنگ نيست 
وقتي كه عاشقانه بنوشي پياله را 
فرقي ميان طعم شراب و شرنگ نيست 
تنها يكي به قلّه تاريخ مي‌رسد 
هر مرد پا شكسته كه تيمور لنگ نيست
 
 محمد سلمانی
محمد اشرفی بازدید : 206 دوشنبه 07 بهمن 1392 نظرات (0)

اگر چه بین من و تو هنوز دیوار است

 

ولی برای رسیدن بهانه بسیار است

بـــــرآن سریــم کزین قصـــــه دست برداریم

مگر عزیز من ! این عشق دست بردار است

کسی به جز خودم ای خوب من چه می داند

کـــه از تــــو – از تو بریدن چقدر دشوار است

مخــــواه مصلحت اندیش و منطقـــی باشم

نمی شود به خدا ، پای عشق در کار است

تـــو از سلاله ی سوداگران کشمیری

که شال ناز تورا شاعری خریدار است

در آستانـــه رفتـــن در امتداد غــــروب

دعای من به تو تنها خدا نگهدار است

کسی پس از تو خودش را به دار خواهد زد

کـــه در گزینش این انتخـــاب ناچـــار است

همان غروب غریبانه گریه خواهی کرد

برای خاطره هایـــی کــه زیرآوار است

 

محمد سلمانی

محمد اشرفی بازدید : 160 دوشنبه 07 بهمن 1392 نظرات (0)

مرز زیبایـــی اگــــر آن سوی دنیــا برود

 

چشم باید به همان سو به تماشا برود

دیده از دور دو دریـــای مجـــاور با هم

چشم من می شکند پنجره را تا برود

بارها سنگ به پیشانی شوقش خورده

رود اگــــر خواسته از درّه به دریـــا برود

سرنگون گشتن فوّاره به ما ثابت کرد

آب می خواسته بـــا واسطه بالا برود

آی مردم...به خدا آب زلال است زلال...

بگذارید  خودش  راهِ  خودش  را  برود

کدخدا گفته که تا کار به دعوا نکشد

یکی از این دو نفـــر باید از اینجا برود

یا که یوسف به دیار پدری برگردد

یا که با پیـرهن ِ پاره زلیخـــا برود

کدخدا گفته که این دهکده، عاشقکده نیست

هرکـــه عــــاشق شده  از دهکده ی مــا برود

کوزه بر دوش سرِچشمه نیا...با این حرف

باید  از  دهکده  یک  دهکده  رسـوا بــرود

باز پیراهن ِ گلدار بــه تن خواهـــی کرد

صبر کن از سرِ این گردنه سرما برود...!

 

محمد سلمانی

لینک به صفحه

برای لینک به صفحه ای که مشاهده می کنید،کد زیر را کپی کرده و در وبلاگ خود قرار دهید.


کد اشتراک گذاری لینک

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
زیباترین اشعار،داستان و ضرب المثل های فارسی در انجمن مجازی ادبیات فارسی / شما می توانید با عضویت در سایت،اشعار و داستانهای خود ویا دیگران را ارسال کنید تا با نام خودتان نمایش داده شود. با تشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما درباره انجمن مجازی ادبیات فارسی؟
    کدام موضوع انجمن توجه شما را جلب می کند؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 415
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 11
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 129
  • آی پی دیروز : 81
  • بازدید امروز : 185
  • باردید دیروز : 603
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 2,258
  • بازدید ماه : 1,955
  • بازدید سال : 81,961
  • بازدید کلی : 325,671
  • کدهای اختصاصی
    ‪Google+‬‏
    اشعار کاربران سایت

    اشعار محمدعلی ساکی:

    رباعی(محمد علی ساکی)

    توهم

    نرخ دیه

    ماهی تنگ

    رود

    و...

    ----------------------------------------------------

    اشعار بانو فاطمه فراهانی:

    راز روشنایی