loading...
انجمن مجازی ادبیات فارسی
ارسال مطالب

شما دوست عزیز می توانید اشعار ،داستان و یا ضرب المثل های خود را ارسال کنید تا با نام خودتان در سایت درج شود.

با تشکر


همچنین برای ثبت لینک وبسایت شما در لینکدونی خوان هشتم ، با ما در تماس باشید.


لینکدونی خوان هشتم

تبليغات
فروشگاه شارژ خوان هشتم 
موبايلتو راحت شارژ كن!

آخرین ارسال های انجمن
محمد اشرفی بازدید : 148 یکشنبه 25 خرداد 1393 نظرات (0)


بيا به خاطر ايمانمان به شك، باشيم

و از اهالي اين درد مشترك باشيم

 

خطوط سيرت ما در سواد كولي نيست

چرا مجاب تفاسير اين كلك باشيم؟!

 

يقين برّهء ما را كه گرگ شك بلعيد

فقط مراقب افسون ني لبك باشيم

 

وبالِ گردن اين پيله ها نمي مانيم

اگر به قيمت پرهاي شاپرك باشيم

 

چه مي شود كه در اين شور و حال تو خالي

به جاي گريه بخنديم و با نمك باشيم؟!
 

ببين نمايش باران دوباره طوفاني است

چرا شبيه كويري پر از ترك باشيم؟!

 

و لمس ميوه ممنوعه كار هركس نيست

تب جسارتمان را بيا محك باشيم!

 

فرهاد صفریان

محمد اشرفی بازدید : 198 یکشنبه 25 خرداد 1393 نظرات (1)

یک آینه هم تشنه ی خندیدن من نیست
وقتی که کسی منتظر دیدن من نیست

 

بیگانگی از پرده ی این پنجره پر زد
اما خبری در پس پاییدن من نیست

 

انگار نه انگار خدا آدممان کرد
در یک نفر اندیشه پرسیدن من نیست 

 

من غنچه ترین حادثه ی کوچه دردم
افسوس کسی در هوس چیدن من نیست

 

 هی موجیِ امواج گل واشده ی عشق
چشمی به تماشای پلاسیدن من نیست

 

بگذار که زنجیر کند شب نفسم را
وقتی نفسی غیرت شوریدن من نیست

 

آی ، ای دل مجنون شده ام! عابر پاییز!
چیزی به زمستان و به خشکیدن من نیست

 

فرهاد صفریان

محمد اشرفی بازدید : 186 یکشنبه 25 خرداد 1393 نظرات (0)

تازگیها آفتاب از خود جوابش کرده است
همنشین سایه های اضطرابش کرده است

حال و روزش مثل آدم های معمولی که نیست
غیر عادی بودن دنیا خرابش کرده است

برگ را و مرگ را، پاییز را حس می کند
زرد و سرخ و ارغوانی ها مجابش کرده است

شرح حال بودنش اندازه ی یک صفحه نیست
داغ دارد؛ باغ بی برگی کتابش کرده است

ماهی روحم به اقیانوس هم راضی نبود؛
طفلکی لالایی این برکه خوابش کرده است

طفلکی یک لحظه غفلت کرد،عاشق شد...و بعـد
تازه فهمیدم کسی آدم حسابش کرده است!!!

تازگی ها، آه اما تازگی ها ،تازگی ها
تازگی ها آفتاب از خود جوابش کرده است

 

فرهاد صفریان

محمد اشرفی بازدید : 192 یکشنبه 25 خرداد 1393 نظرات (0)

می خواستم عزیز تو باشم خدا نخواست
همراه و همگریز تو باشم خدا نخواست

می خواستم كه ماهی غمگین بركه ای
در دست های لیز تو باشم خدا نخواست

گفتم در این زمانه كج فهمِ كند ذهن
مجنون چشم تیز تو باشم خدا نخواست

می خواستم كه مجلس ختمی برای این
پائیز برگریز تو باشم خدا نخواست

آه ای پری هر چه غزلگریه! خواستم
بیت ترانه‏ای ز تو باشم خدا نخواست

مظلوم ساكتم! به خدا دوست داشتم
یار ستم ستیز تو باشم خدا نخواست

نفرین به من كه پوچی دستم بزرگ بود
می خواستم عزیز تو باشم خدا نخواست 

 

فرهاد صفریان

محمد اشرفی بازدید : 197 یکشنبه 25 خرداد 1393 نظرات (0)

با چتر آبی ات به خیابان که آمدی
حتماً بگو به ابر، به باران که آمدی

نم نم بیا به سمت قراری که در من است
از امتداد خیس درختان که آمدی

امروز روز خوب من و روز خوب توست
با خنده روئیت بنمایان که آمدی

فواره های یخ زده یک باره وا شدند
تا خورد بر مشام زمستان که آمدی

شب مانده بود و هیبتی از ناگهان تو
مانند ماه تا لب ایوان که آمدی

زیبایی رها شده در شعرهای من!
شعرم رسیده بود به پایان که آمدی

پیش از شما خلاصه بگویم ادامه ام
نه احتمال داشت نه امکان که آمدی

گنجشک ها ورود تو را جار می زنند
آه ای بهار گمشده... ای آن که آمدی

 

فرهاد صفریان

لینک به صفحه

برای لینک به صفحه ای که مشاهده می کنید،کد زیر را کپی کرده و در وبلاگ خود قرار دهید.


کد اشتراک گذاری لینک

درباره ما
Profile Pic
زیباترین اشعار،داستان و ضرب المثل های فارسی در انجمن مجازی ادبیات فارسی / شما می توانید با عضویت در سایت،اشعار و داستانهای خود ویا دیگران را ارسال کنید تا با نام خودتان نمایش داده شود. با تشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما درباره انجمن مجازی ادبیات فارسی؟
    کدام موضوع انجمن توجه شما را جلب می کند؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 415
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 71
  • آی پی دیروز : 81
  • بازدید امروز : 90
  • باردید دیروز : 603
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 2,163
  • بازدید ماه : 1,860
  • بازدید سال : 81,866
  • بازدید کلی : 325,576
  • کدهای اختصاصی
    ‪Google+‬‏
    اشعار کاربران سایت

    اشعار محمدعلی ساکی:

    رباعی(محمد علی ساکی)

    توهم

    نرخ دیه

    ماهی تنگ

    رود

    و...

    ----------------------------------------------------

    اشعار بانو فاطمه فراهانی:

    راز روشنایی