شما دوست عزیز می توانید اشعار ،داستان و یا ضرب المثل های خود را ارسال کنید تا با نام خودتان در سایت درج شود.
با تشکر
همچنین برای ثبت لینک وبسایت شما در لینکدونی خوان هشتم ، با ما در تماس باشید.
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
مى سزد گر ساقى امشب باده در ساغر بريزد(ولادت امام موسي كاظم(ع) ) | 0 | 588 | admin |
شهادت حضرت امام سجاد علیه السلام | 0 | 278 | admin |
دست از سرم بردار من بابا ندارم(حضرت رقيه(س)) | 0 | 297 | admin |
بوي پيراهن خونين كسي مي آيد... | 0 | 293 | admin |
بسمه تعالی، مال من بود یادته ( سعید حدادیان ) | 0 | 351 | admin |
آش نذري | 1 | 344 | saki336 |
رباعی و دویتی عاشورایی | 0 | 272 | admin |
لیلی نوین! (بوستان طنز) | 0 | 372 | admin |
شعر داغ | 0 | 276 | admin |
بی تفاوت(فروغ فرخزاد) | 0 | 348 | admin |
عطر ديدار تو اي راز مگوي خاك ها
ای بر لب هر زمزمة نامت غزلیتر!
چشمان تو از کوثر و زمزم عسلیتر
خورشیدتر از روی تو این خاک ندیده است
ای تیغة مشرق به جلای تو جلیتر
تو آخر عشقی و زبان دلی و نیست
از جذبة چشمان تو بینالمللیتر !
سرباز کن ای راز که در غربت این چاه
هر چشم به اعجاز لبت خشک ولی تر!
ای دامنة نور حرا در عرفاتت
با دست تو پیمان محمد عملیتر
از جنس کدامین می نابی که به نامت
لب میشود از سکر شرابی ازلیتر
جز نام بلندت چه بخوانم؟ چه بگویم؟
از صولت شمشیر خدا کیست علیتر!؟
احمدرضا الیاسی
تا شور تو در غربت شبهام گرفته است
دنيای مرا مستی اين نام گرفته است
حوراي ازل! شاعر هستي غزلش را
از روشني چشم تو الهام گرفته است
تو مادر باراني و سيب از نفس تو
اين روي گلانداخته را وام گرفته است
آن مي که خم از حضرت چشمش شده روشن
مستي است که از کوثر تو جام گرفته است
میخواستم از خاک غريبت بنويسم
ديدم همه هستي حرمت نام گرفته است
من زاير بيت تواَم و بيت به بيتم
در صحن تَولّای تو احرام گرفته است
در شعله بکش بال و پرم را، جگرم را ...
ققنوس مرا سوز تو در دام گرفته است
تو کوثر آرامش و لبخندي و هر شب
خورشيد در آغوش تو آرام گرفته است
طوباي دلاويز فلک، نخل نجابت
در ساية سرسبز تو اندام گرفته است
افلاک فقط يک تپش از نبض تجلي است
اين جلوه به نام تو سر انجام گرفته است
احمدرضا الیاسی
شاعر در انزواي قفسهاي آجري
نان هست و خواب هست، بگو از چه دلخوري؟
چون شبنمي به حسرت پرواز ماندهاي
چشمانتظار شعله دردي، تلنگري
با هر غزل به ياد عزيزان رفتهات
يك گوشه مينشيني و هي غصه ميخوري
يك چكه آفتاب به چشمت نميچكد
چون كوچههاي شهر از اندوه شب پُري
كارت همين شده است كه تكرار مرگ را
در لحظههاي بيرمق خويش بشمري
جز ميلههاي زنگزده، شيشههاي مات
از باغ و آفتاب نداري تصوري
بنشين، مگر نه اينكه اگر بال واكني
از هر طرف به پنجرهاي بسته ميخوري؟
دست و دلي شكسته و يك شرجي كبود
آخر در اين هواي نفسگير ميبري
مفهوم آسمان تو اين حجم بسته است
پرواز زير سقف قفسهاي آجري
احمدرضا الیاسی
يک دل شدم اين بار که آماج تو باشم
خود را زده ام دار که حلاج تو باشم
دلخواه تر از خواستنت خواسته اي نيست
دارایی ام اين است که محتاج تو باشم
خورشيد شدي تا به طلوعم برساني
مهتاب شدي تا شب معراج تو باشم
خونگرم تر از سرخي اين خاکم و شايد
ياقوت جدامانده اي از تاج تو باشم
فرصت بده تا باز کنم قصر دلم را
رخصت بده تا لايق تاراج تو باشم
دستي بفشان اي شب گيسوي تو روشن
تا ساحل آرامش امواج تو باشم....
احمدرضا الیاسی
بر ساحلي غريب، تويي با برادرت
در شعله نگاه تو پيدا، برادرت
چون خشم ذوالفقاري، خاموش و بي قرار
طوفان گر گرفته ي صحرا برادرت
ماهي و از قبيله ي خورشيد اهل بيت
يك جا تو مي درخشي و يك جا برادرت
چشمش به مشك توست جگر گوشه ي حسين
حالا تو بي قرار تري يا برادرت؟
وقتي كه چشم هاي كريمت به خون نشست
ديگر نداشت تاب تماشا برادرت
مي كرد غرق بوسه جبين شكسته را
بر دامنش گرفته سرت را برادرت
اينجا حديث تشنگي از جنس ديگري است
اينك تو تشنه كامي و سقا، برادرت!
هر چند آب، مرهم لب هاي سوخته است
صافي تر است از آب گوارا برادرت
چشم اميد تشنه لبان تير خورده است
ديگر نمانده هيچ كسي با برادرت
سرگشته پاي دست و علم سينه مي زند
در خيمه گاه تو تك و تنها، برادرت
موساي طور حيرتي و خيره مانده اي
بر تك درخت وادي سينا، برادرت!
حالا كه بازوان ستبرت قلم شدند
در خاك و خون چه مي كشد آيا برادرت؟
چشم حريص غارتيان هست و خيمه ها
افتاد اگر كنار تو از پا برادرت
اين تيغ هاي تشنه كه در خون نشسته اند
پيوند مي دهند تو را با برادرت...
با قامتي شكسته هنوز ايستاده است
بي يار و بي شكيب، شگفتا برادرت...
احمدرضا الیاسی
برای لینک به صفحه ای که مشاهده می کنید،کد زیر را کپی کرده و در وبلاگ خود قرار دهید.
کد اشتراک گذاری لینک
تعداد صفحات : 2
زیباترین اشعار،داستان و ضرب المثل های فارسی در انجمن مجازی ادبیات فارسی / شما می توانید با عضویت در سایت،اشعار و داستانهای خود ویا دیگران را ارسال کنید تا با نام خودتان نمایش داده شود. با تشکر
اشعار محمدعلی ساکی:
و...
----------------------------------------------------
اشعار بانو فاطمه فراهانی: