loading...
انجمن مجازی ادبیات فارسی
ارسال مطالب

شما دوست عزیز می توانید اشعار ،داستان و یا ضرب المثل های خود را ارسال کنید تا با نام خودتان در سایت درج شود.

با تشکر


همچنین برای ثبت لینک وبسایت شما در لینکدونی خوان هشتم ، با ما در تماس باشید.


لینکدونی خوان هشتم

تبليغات
فروشگاه شارژ خوان هشتم 
موبايلتو راحت شارژ كن!

آخرین ارسال های انجمن
محمد اشرفی بازدید : 299 یکشنبه 20 بهمن 1392 نظرات (0)

 

 


 

امام ، آن كه دلش چشمه سار معنا بود 
تمام زندگی اش یك قیام زیبا بود

نگاه شرقی او چلچراغی از رؤیا 
به سقف شب زده ی مشرق معما بود

دلش مترجم آواز روشن خورشید 
لبش مُفسر لبخند صبح فردا بود

دو چشم روشن او یك دوبیتی زیبا 
درون دفتر احساس سرخ گل ها بود

دلش انار َترَك خورده ی پر از آتش 
گدازه های دلش دانه دانه پیدا بود

تمام زندگی اش بوی سادگی می داد 
كسی به سادگی او نبود ، آیا بود ؟

دوباره آمد و آیینه را تبسم كرد 
امام آینه های بهار سیما بود

کسی به پینه ی دستان ما نمی خندید
امام - حامی ما پا برهنگان - تا بود

قسم به چشمه ز چشمان او نشد سیراب 
دلم كه عاشق آن بیكرانه دریا بود

شبی تمام دلش جذب نور مطلق شد 
غروب او چو طلوعش قشنگ و زیبا بود

 

رضا اسماعیلی

 

محمد اشرفی بازدید : 156 یکشنبه 20 بهمن 1392 نظرات (0)

 

مـــرا به روشنـــــــی آفتاب دعـوت کـــــــن

به رود و چشمه و دریا ، به آب دعوت کـن

مرا به لهجه ی باران صدا بزن ، ای خوب !

به بــــاغ خیس نگاه سحاب ، دعــــــوت کن

به سمت عصمت یک گل ، مرا ببر یک شب

مـــــــرا به چیدن بـــــوی گلاب ، دعوت کن

مرا بـــــه آینــــــه ی آسمان بزن پیــــــــوند

بــــــه  روشنای نگاه شهاب ، دعوت کـــــن

کجاست حـــافظ و شعر فرشتــــه سیمایش ؟

مــــرا به عصمت یک شعر ناب ، دعوت کن

دلــــــم گرفتـــــــه از این ظلمت عدالت سوز

مــــــــرا به روشنی آفتاب ، دعـوت کـــــــن

 

رضا اسماعیلی

محمد اشرفی بازدید : 205 یکشنبه 20 بهمن 1392 نظرات (0)

 

شاعر پرید از قفس تن ، پرنده شد

 

 

 

 

شاعر سرود ، مطمئناً او نمُرده بود

او زنده بود ، مطمئناً او نمُرده بود

شال و کلاه کرد و به سوی خودش دوید

مانند رود ،  مطمئناً او نمُرده بود

در بین راه ، قلب مریضش دوباره ... آه  !

دردی حسود ، مطمئناً او نمُرده بود

بی اعتنا ، به شعر جدیدش ادامه داد

او می سرود ... ، مطمئناً او نمُرده بود

تکلیف روشن دل او ؟ عاشقی ، همین

آیینه بود ، مطمئناً او نمُرده بود

شاعر نَفس زنان ز بلندای یک غزل ؛

آمد فرود ، مطمئناً او نمُرده بود

بعد از غزل ، نشست و به یک لاله خیره شد

رنگش کبود ... ! مطمئناً او نمُرده بود

بعد از غزل ، دوباره نزول شُکوه درد

بود و نبود ! مطمئناً او نمُرده بود

شاعر پرید از قفس تن ، پرنده شد

یک صبح زود ، مطمئناً او نمُرده بود

فردا ، به چشم عادت ما زندگان خاک

شاعر نبود ... ، مطمئناً او نه ... مُرده بود !

 

رضا اسماعیلی

محمد اشرفی بازدید : 542 شنبه 30 آذر 1392 نظرات (0)

حوا،بهشت،پرده اول،درخت سیب
آدم نشسته در وسط صحنه بی شکیب

پروانه ای شبیه غزل از نگاه او
پر می کشد به سمت گلی عاشق و نجیب

نام تو چیست ای گل صد جلوه ی قشنگ؟
نام تو چیست ای غزل بکر و دلفریب؟

من میشوم قسم به خدا عاشق شما
در صحنه های بعدی این قصه،عنقریب

حوا،بهشت،پرده دوم،صدای باد
شیطان پرید در وسط صحنه نانجیب

شیطان؟ولی اجازه بازی ندارد او
آدم به خشم بر سر آن فتنه زد نهیب

لبخند عشق بر لب حوا جوانه زد
نام تو چیست دلشده ای عاشق و غریب؟

من آدمم که سیب تورا چیدم از بهشت
حاشا نمیکنم که شدم عاشقت عجیب

عاشق شدن چه کار قشنگی ست خوب من
خال لب تو کرده مرا شاعر و ادیب

حوا کشید روی دلش عکس سیب سرخ
 آدم نوشت نام خودش را روی سیب

پایان قصه آدم و حوا یکی شدند
باغ بهشت،پرده آخر، درخت سیب؟؟

 

رضا اسماعیلی

محمد اشرفی بازدید : 355 شنبه 30 آذر 1392 نظرات (0)

دچار تا نشوی عشق را نمی فهمی
تو هیچ از من و این ماجرا نمی فهمی

رفیق، نسبت من میرسد به مجنون، آه
و عشق سهم من است و شما نمی فهمی

بدون آنکه بفهمم شدم دچار دلت
تو خنده می کنی اما مرا نمی فهمی

خیال می کنی آیا که من پشیمانم؟
خیال می کنی آیا؟ و یا نمی فهمی؟

"منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن"
خیال توبه ندارم، چرا نمی فهمی؟

ز عشق گفتم و باز حاظرم به تکرارش
بگو که حرف مرا تا کجا نمی فهمی؟

 و حرف آخر من، عشق اختیاری نیست
دچار تا نشوی عشق را نمی فهمی 

 

رضا اسماعیلی

لینک به صفحه

برای لینک به صفحه ای که مشاهده می کنید،کد زیر را کپی کرده و در وبلاگ خود قرار دهید.


کد اشتراک گذاری لینک

درباره ما
Profile Pic
زیباترین اشعار،داستان و ضرب المثل های فارسی در انجمن مجازی ادبیات فارسی / شما می توانید با عضویت در سایت،اشعار و داستانهای خود ویا دیگران را ارسال کنید تا با نام خودتان نمایش داده شود. با تشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما درباره انجمن مجازی ادبیات فارسی؟
    کدام موضوع انجمن توجه شما را جلب می کند؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 415
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 95
  • آی پی دیروز : 81
  • بازدید امروز : 131
  • باردید دیروز : 603
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 2,204
  • بازدید ماه : 1,901
  • بازدید سال : 81,907
  • بازدید کلی : 325,617
  • کدهای اختصاصی
    ‪Google+‬‏
    اشعار کاربران سایت

    اشعار محمدعلی ساکی:

    رباعی(محمد علی ساکی)

    توهم

    نرخ دیه

    ماهی تنگ

    رود

    و...

    ----------------------------------------------------

    اشعار بانو فاطمه فراهانی:

    راز روشنایی