loading...
انجمن مجازی ادبیات فارسی
ارسال مطالب

شما دوست عزیز می توانید اشعار ،داستان و یا ضرب المثل های خود را ارسال کنید تا با نام خودتان در سایت درج شود.

با تشکر


همچنین برای ثبت لینک وبسایت شما در لینکدونی خوان هشتم ، با ما در تماس باشید.


لینکدونی خوان هشتم

تبليغات
فروشگاه شارژ خوان هشتم 
موبايلتو راحت شارژ كن!

آخرین ارسال های انجمن
محمد اشرفی بازدید : 199 سه شنبه 09 دی 1393 نظرات (0)

بعد از این بگذار قلب بیقراری بشکند
گل نمی روید.چه غم گر شاخساری بشکند

باید این آیینه را برق نگاهی می شکست
پیش از آن ساعت که از بار غباری بشکند

گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینه ام
صبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکند

شانه هایم تاب زلفت را ندارد پس مخواه
تخته سنگی زیر پای آبشاری بشکند

کاروان غنچه های سرخ روزی می رسد
قیمت لبهای سرخت روزگاری بشکند

 

فاضل نظري

محمد اشرفی بازدید : 230 سه شنبه 09 دی 1393 نظرات (0)

بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بی تو هر لحضه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق
وسکوت تو جواب همه مسئله هاست

 

فاضل نظري

محمد اشرفی بازدید : 207 جمعه 23 آبان 1393 نظرات (0)

از مهر چه گفتم من و از کینه چه گفتی؟
آوخ که به این عاشق دیرینه چه گفتی!

خون می چکد از بوسه گرمت ... چه بگویم؟
ای نشتر جان سوز به این سینه چه گفتی؟!

چون شمع سراپا شرر گریه ام ای خار
با این تن پر آبله و پینه چه گفتی؟

ای کاش که از رستم پیروز نپرسند
از کشتن سهراب به تهمینه چه گفتی؟

از خویش مکدر شد و چشم از همگان بست
ای آه جگرسوز!... به آیینه چه گفتی!

فاضل نظری

 

محمد اشرفی بازدید : 179 چهارشنبه 16 مهر 1393 نظرات (0)

به‌تنهایی گرفتارند مشتی بی‌پناه اینجا

مسافرخانه رنج است یا تبعیدگاه اینجا

غرض رنجیدن ما بود - از دنیا - که حاصل شد
مکن ای زندگی عمر مرا دیگر تباه اینجا

برای چرخش این آسیاب کهنه دل سنگ
به خون خویش می‌غلتند خلقی بی‌گناه اینجا


نشان خانه خود را در این صحرای سردرگم 
بپرس از کاروان هایی که گم کردند راه اینجا

اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست
نشان می‌جوید از من تا نیاید اشتباه اینجا

تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا

فاضل نظری

 

محمد اشرفی بازدید : 232 چهارشنبه 16 مهر 1393 نظرات (0)

تا بپیوندد به دریا کوه را تنها گذاشت

رود رفت اما مسیر رفتنش را جا گذاشت

 

هیچ وصلی بی جدایی نیست این را گفت و رود

دیده گلگون کرد و سر بر دامن صحرا گذاشت

 

هرکه ویران کرد ویران شد در این آتش‌سرا

هیزم اول پایه‌ی سوزاندن خود را گذاشت

 

اعتبار سربلندی در فروتن بودن است

چشمه شد فواره وقتی بر سر خود پا گذاشت

 

موج راز سر به مهری را به دنیا گفت و رفت

با صدف‌هایی که بین ساحل و دریا گذاشت

 

فاضل نظری

محمد اشرفی بازدید : 291 چهارشنبه 16 مهر 1393 نظرات (0)

مباش آرام حتی گر نشان از گردبادی نیست

به این صحرا که من می آیم از آن اعتمادی نیست

 

به دنبال چه میگردند مردم درشبستان ها

در این مسجد که من دیدم چراغ اعتقادی نیست

 

نه تنها غم سلامت باد گفتن های مستان هم

گواهی میدهند دنیای ما دنیای شادی نیست

 

چرا بی عشق سر برسجده ی تسلیم بگذارم

نمیخوانم نمازی را که در آن از تو یادی نیست

 

کنار بسترم بنشین ودستم را بگیر ای عشق

برای آخرین سوگندها وقت زیادی نیست

 

مرا با چشم های بسته از پل بگذران ای دوست

تو وقتی با منی دیگر مرا بیم معادی نیست

 

فاضل نظری

لینک به صفحه

برای لینک به صفحه ای که مشاهده می کنید،کد زیر را کپی کرده و در وبلاگ خود قرار دهید.


کد اشتراک گذاری لینک

درباره ما
Profile Pic
زیباترین اشعار،داستان و ضرب المثل های فارسی در انجمن مجازی ادبیات فارسی / شما می توانید با عضویت در سایت،اشعار و داستانهای خود ویا دیگران را ارسال کنید تا با نام خودتان نمایش داده شود. با تشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما درباره انجمن مجازی ادبیات فارسی؟
    کدام موضوع انجمن توجه شما را جلب می کند؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 415
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 81
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 603
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 2,098
  • بازدید ماه : 1,795
  • بازدید سال : 81,801
  • بازدید کلی : 325,511
  • کدهای اختصاصی
    ‪Google+‬‏
    اشعار کاربران سایت

    اشعار محمدعلی ساکی:

    رباعی(محمد علی ساکی)

    توهم

    نرخ دیه

    ماهی تنگ

    رود

    و...

    ----------------------------------------------------

    اشعار بانو فاطمه فراهانی:

    راز روشنایی