loading...
انجمن مجازی ادبیات فارسی
ارسال مطالب

شما دوست عزیز می توانید اشعار ،داستان و یا ضرب المثل های خود را ارسال کنید تا با نام خودتان در سایت درج شود.

با تشکر


همچنین برای ثبت لینک وبسایت شما در لینکدونی خوان هشتم ، با ما در تماس باشید.


لینکدونی خوان هشتم

تبليغات
فروشگاه شارژ خوان هشتم 
موبايلتو راحت شارژ كن!

آخرین ارسال های انجمن
saki336 بازدید : 546 سه شنبه 21 بهمن 1393 نظرات (0)

اي غرب شبيخون به مباني تا كي؟

توهين به رسول مهرباني تا كي؟

 

يك بار بيا و از خدا شرم بكن

با نفس اماره ات تباني تا كي؟

 

محمدعلي ساكي

محمد اشرفی بازدید : 306 پنجشنبه 04 دی 1393 نظرات (0)
صداي كيست چنين دلپذير مي‌آيد؟
كدام چشمه به اين گرمسير مي‌آيد؟
 
صداي كيست كه اين گونه روشن و گيراست؟
كه بود؟ و كيست كه از اين مسير مي‌آيد؟
 
چه گفته است مگر جبرئيل با احمد؟
صداي كاتب و كلكِ دبير مي‌آيد
 
خبر به روشني روز در فضا پيچيد
خبر دهيد:‌كسي دستگير مي‌آيد
 
كسي بزرگ‌تر از آسمان و هر چه در اوست
به دست‌گيري طفل صغير مي‌آيد
 
علي به جاي محمّد به انتخاب خدا
خبر همین - که بشيرا، نذير مي‌آيد
 
كسي كه به سختي سوهان، به سختي صخره
كسي كه به نرمي موجِ حرير مي‌آيد
 
كسي كه مثل كسي نيست، مثل او تنهاست
كسي شبيه خودش، بي‌نظير مي‌آيد
 
خبر دهيد كه: دريا به چشمه خواهد ريخت
خبر دهيد به ياران: «غدير مي‌آيد»
 
به سالكان طريقِ شرافت و شمشير
خبر دهيد كه از راه، پير مي‌آيد
 
خبر دهيد به ياران:‌دوباره از بيشه
صداي زنده يك شرزه شير مي‌آيد
 
خم غدير به دوش از كرانه‌ها، مردي
به آبياري خاكِ كوير مي‌آيد
 
كسي دوباره به پاي يتيم مي‌سوزد
كسي دوباره سراغِ فقير مي‌ايد
 
كسي حماسه‌تر از اين حماسه‌هاي سبك
كسي كه مرگ به چشمش حقير مي‌آيد
 
غدير آمد و من خواب ديده‌ام ديشب
كسي سراغ من گوشه گير مي‌آيد
 
كسي به كلبه ی شاعر، به كلبه درويش
به ديده بوسيِ عيد غدير مي‌آيد
 
شبيه چشمه كسي جاري و تپنده، كسي
شبيه آينه، روشن ضمير مي‌آيد
 
علي (ع) هميشه بزرگ است در تمام فصول
امير عشق هميشه امير مي‌آيد
 
به سربلندي او هر كه معترف نشود
به هر كجا كه رود سر به زير مي‌آيد
 
شبيه آيه قرآن نمي‌توان آورد
كجا شبيه به اين مرد، گير مي‌آيد؟
 
مگر نديده‌اي آن اتفاق روشن را؟
به اين محله خبرها چه دير مي‌آيد!
 
بيا كه منكر مولا اگر چه آزاد است
به عرصه گاهِ قيامت اسير مي‌آيد
 
بيا كه منكر مولا اگر چه پخته، ولي
هنوز از دهنش بوي شير مي‌آيد
 
علي هميشه بزرگ است در تمام فصول
امير عشق، هميشه امير مي‌آيد ..
 
مرتضی امیری اسفندقه 
محمد اشرفی بازدید : 290 پنجشنبه 29 آبان 1393 نظرات (0)

قسمت این بود بال و پر نزنی

مرد بیمار خیمه ها باشی

حکمت این بود روی نی نروی

راوی رنج نینوا باشی

**

چقدر گریه کردی آقاجان

مژه هایت به زحمت افتادند

قمری قطعه قطعه را دیدی

ناله هایت به لکنت افتادند

**

سربریدند پیش چشمانت

دشتی از لاله و اقاقی را

پس گرفتید از یزید آخر

علم با شکوه ساقی را !؟

**

کربلا خاطرات تلخی داشت

ساربان را نمی بری از یاد

تا قیام ِ قیامت آقاجان

خیزران را نمی بری از یاد

**

خون این باغ، گردن ِ پاییز

یاس همرنگ ارغوان می شد

چه خبر بود دور ِ طشت طلا

عمه ات داشت نصف ِ جان می شد

**

کاش مادر تو را نمی زایید!

گله از دست ِ زندگی داری

دیدن آب ، آتشت می زد

دل خونی ز تشنگی داری

**

تا نگاهت به دشنه ای می خورد

جگرت درد می گرفت آقا

تا جوانی رشید می دیدی

کمرت درد می گرفت آقا

**

جمل شام پیش ِ رویت بود

خطبه ات تیغ ذوالفقارت بود

«السلام علیک یا عطشان»

ذکر لبهای روضه دارت بود

**

پدرت خواند از سر نیزه

تا ببینند اهل قرآنی اید

عاقبت کاخ شام ثابت کرد

که شما مردمی مسلمانی اید

**

سوخت عمامه ات، بمیرم من

سوختن ارث ِ مادری شماست

گرچه در بندی از تو می ترسند

علتش خوی ِ حیدری شماست

**

خون خورشید در رگت جاری

از بنی هاشمی، یلی هستی

دستهای تو را به هم بستند

هرچه باشد توهم علی هستی

**

کاش می مُردم و نمی خواندم

سر بازارها تو را بردند

نیزه داران عبای دوشت را

جای سوغات کربلا بردند

 

شهادت امام سجاد بر همه شيعيان و محبان اهل بيت تسليت باد

وحيد قاسمي
محمد اشرفی بازدید : 231 پنجشنبه 15 آبان 1393 نظرات (1)

اين هم شعري از خودم:

نامه های یک جهان اصرار مي داني كه چيست؟

اشتیاق و بعد از آن انکار مي داني كه چيست؟

شیعیان گویا هوای کربلا دارد حسین

از برای امر دین ایثار مي داني كه چيست؟

باتمام هستی اش آمد به دشت کربلا

گریه های کودک تبدار مي داني كه چيست؟

العطش های حرم صبر و امان را می برید

آبروی یک یل غمدار  مي داني كه چيست؟

غرش تکبیرهای شبه جدش اکبرش

غصه دل کندن از یک یار مي داني كه چيست؟

دادن یک پیرهن،رفتن به سمت قتلگه

ناله های زینب غمخوار مي داني كه چيست؟

اسب ها نقش مهمی در هیاهو داشتند

تاختن بر یک بدن شش بار مي داني كه چيست؟

دشمنان دائم هجوم آرند به سمت خیمه ها

یک سپاه بی سر و سردار مي داني كه چيست؟

اشک های دختر شیرین تر از جان حسین

دیدن خورشید در دستار مي داني كه چيست؟

 

محمد اشرفي

6 محرم(امسال)

 

التماس دعا

 

محمد اشرفی بازدید : 274 چهارشنبه 02 مهر 1393 نظرات (0)

 یارب از کینه همسر جگرم می سوزد
من از این یار ستمگر جگرم می سوزد
دیده پراشک لبم خشک و رخم برروی خاک
سینه ام گشته پر آذر جگرم می سوزد
همچو مرغی که پرش سوخته از اتش زهر
کنج حجره زده پر پر  جگرم می سوزد
بر روی خاک زمین پا کشم پس چه کنم
که من تشنه لب آخر جگرم می سوزد
شرر زهر جفایش فراموشم شد
چون ز شادیش فزونتر جگرم می سوزد
به جوانی نه از دوره طفلی به خدا
از غم وغصه دیگر جگرم می سوزد
خود جوانمرگ رضایم ولی در دم مرگ
به جوانمرگی مادر جگرم می سوزد
یاد آن کوچه و آن سیلی وآن روی کبود
آیدم تا که به خاطر جگرم می سوزد
یاد آن لحظه که گم کرد ره خانه خود
به پریشانی مادر جگرم می سوزد
مادرم نقش زمین گشت علی آه کشید
من ز سوز دل حیدر جگرم می سوزد

 

التماس دعا

محمد اشرفی بازدید : 391 یکشنبه 16 شهریور 1393 نظرات (0)

خانه های آن کسانی می خورد دَر بیشتر

که به سائل می دهند از هرچه بهتر بیشتر

 

عرض حاجت می کنم آنجا که صاحبخانه اش

پاسخ یک می دهد با ده برابر بیشتر

 

گاه گاهی که به درگاه کریمی می روم

راه می پویم نه با پا، بلکه با سر بیشتر

 

زیر دین چهارده معصومم علیهم السلام اما گردنم

زیر دین حضرت موسی بن بیشتر

 

گردنم زیر دین آن امامی هست که داده

در ایران ما طوبای او بَر، بیشتر

 

آن امامی که فِداکِ گفتنش رو به قم است

با سلامش می کند قم را مُنوَّر، بیشتر

 

قم، همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین

همچنین از آسمان دارد چهل اختر بیشتر

 

قصد این بارِ قصیده از برادر گفتن است

وَرنه می گفتم از این معصومه خواهر ،بیشتر

 

من برایش مصرعی می گویم و رد می شوم

لطف باباهاست معمولا به دختر بیشتر

 

عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم

بودنم را می کنم اینگونه باور بیشتر

 

مرقدت ضرب المثل های مرا تغییر داد

هرکه بامش بیش برفش، نه!... کبوتر بیشتر

 

چهار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است

اینچنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر

 

پیش تو شاه و گدا یکسان تراند از هرکجا

این حرم دیگر ندارد حرفِ کمتر، بیشتر

 

از غلامان شما هم می شود دنیا گرفت

من نیازت دارم آقا! روز محشر بیشتر

 

ای که راه انداختی امروز و فردای مرا

چشم در راه تو هستم روز آخر بیشتر

 

برتمام اهل بیت خویش حساسی ولی

جان زهرا چون شنیدم که به مادر بیشتر

 

دوستت دارم نمی دانم که باور می کنی

راست می گویم به والله از ابوذر بیشتر

 

بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند

................................................

 

 

حسین رستمی

لینک به صفحه

برای لینک به صفحه ای که مشاهده می کنید،کد زیر را کپی کرده و در وبلاگ خود قرار دهید.


کد اشتراک گذاری لینک

درباره ما
Profile Pic
زیباترین اشعار،داستان و ضرب المثل های فارسی در انجمن مجازی ادبیات فارسی / شما می توانید با عضویت در سایت،اشعار و داستانهای خود ویا دیگران را ارسال کنید تا با نام خودتان نمایش داده شود. با تشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما درباره انجمن مجازی ادبیات فارسی؟
    کدام موضوع انجمن توجه شما را جلب می کند؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 415
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 63
  • آی پی دیروز : 79
  • بازدید امروز : 326
  • باردید دیروز : 631
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,559
  • بازدید ماه : 10,940
  • بازدید سال : 90,946
  • بازدید کلی : 334,656
  • کدهای اختصاصی
    ‪Google+‬‏
    اشعار کاربران سایت

    اشعار محمدعلی ساکی:

    رباعی(محمد علی ساکی)

    توهم

    نرخ دیه

    ماهی تنگ

    رود

    و...

    ----------------------------------------------------

    اشعار بانو فاطمه فراهانی:

    راز روشنایی