پاییز سهم حنجره من تو سعی كن
شما دوست عزیز می توانید اشعار ،داستان و یا ضرب المثل های خود را ارسال کنید تا با نام خودتان در سایت درج شود.
با تشکر
همچنین برای ثبت لینک وبسایت شما در لینکدونی خوان هشتم ، با ما در تماس باشید.
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
مى سزد گر ساقى امشب باده در ساغر بريزد(ولادت امام موسي كاظم(ع) ) | 0 | 593 | admin |
شهادت حضرت امام سجاد علیه السلام | 0 | 283 | admin |
دست از سرم بردار من بابا ندارم(حضرت رقيه(س)) | 0 | 304 | admin |
بوي پيراهن خونين كسي مي آيد... | 0 | 298 | admin |
بسمه تعالی، مال من بود یادته ( سعید حدادیان ) | 0 | 357 | admin |
آش نذري | 1 | 354 | saki336 |
رباعی و دویتی عاشورایی | 0 | 277 | admin |
لیلی نوین! (بوستان طنز) | 0 | 377 | admin |
شعر داغ | 0 | 283 | admin |
بی تفاوت(فروغ فرخزاد) | 0 | 355 | admin |
نه سراغی ، نه سلامی...خبری می خواهم
قدر یک قاصدک از تو اثری می خواهم
خواب و بیدار، شب و روز به دنبال من است؛
جز مگر یاد تو یار سفری می خواهم؟
در خودم هر چه فرو رفتم و ماندم کافی است
رو به بیرون زدن از خویش، دری می خواهم
بعد عمری که قفس واشد و آزاد شدم
تازه برگشتم و دیدم که پری می خواهم
سر به راهم تو مرا سر به هوا می خواهی
پس نه راهی، نه هوایی، نه سری می خواهم
چشم در شوق تو بیدارتری می طلبم
دلِ در دام تو افتاده تری می خواهم
در زمین ریشه گرفتم که سرافراز شوم
بی تو خشکیدم و لطف تبری می خواهم
مهدی فرجی
میخانه ی بی خواب
قد میکشم که باد شوی، پرپرم کنی
بوبو و برگ برگ فراوان ترم کنی
سو سو زدی و من به هوای تو آمدم
پس حقّم این نبود که خاکسترم کنی
خوش میگذشت شاخه; رسیدم، که رد شدی
تا یک دهن بچینیام و نوبرم کنی
از اوج سبزهای بلند آمدم که تو
با زردهای ریخته همبسترم کنی
تن دادهام که رقص سرانگشتهای تو
بندم کند عروسک بازیگرم کنی
تکرار کردم آنچه تو میخواستی و... آه
غافل شدم از اینکه کس دیگرم کنی
من یک حقیقتم اگر از من گذر کنی
من یک دروغ محضم اگر باورم کنی
چیزی نمانده از منِ آن روزهای من
گل دادهام که باد شوی پرپرم کنی
مهدی فرجی
میخانهی بیخواب / انتشارات فصل پنجم
من میروم جايی كه جای ديگری باشد
از شانههای تو پناه بهتری باشد
زندان تاريك تو راه چارهای دارد؟
پس من چطوری آمدم!؟ بايد دری باشد
يك عمر «صرف»ات كردهام ديگر نخواهم كرد
غير از تو شايد مثل «رفتن» مصدری باشد
عيبی ندارد هرچه میخواهی ببارانم
بگذار اين پايان گريه آوری باشد
آنكه تمام هستیاش را سوخت پای تو
نگذاشتی يكبار مرد ديگری باشد
پرواز را از تخم چشمانم درآوردی
حالا چه فرقی میكند بال و پری باشد...
مهدی فرجی
آن روزها گفتم / نشر نیماژ
برای لینک به صفحه ای که مشاهده می کنید،کد زیر را کپی کرده و در وبلاگ خود قرار دهید.
کد اشتراک گذاری لینک
زیباترین اشعار،داستان و ضرب المثل های فارسی در انجمن مجازی ادبیات فارسی / شما می توانید با عضویت در سایت،اشعار و داستانهای خود ویا دیگران را ارسال کنید تا با نام خودتان نمایش داده شود. با تشکر
اشعار محمدعلی ساکی:
و...
----------------------------------------------------
اشعار بانو فاطمه فراهانی: