لب تشنه خوابیدند پای حوض گلدان ها
شاید تو برگشتی و برگشتند باران ها
شاید تو برگشتی و شهریور خنک تر شد
دنیا کمی آرام شد خوابید توفانها
شاید تو برگشتی و مثل صبح روز عید
پر کرد ذهن خانه را تبریک مهمان ها
آن وقت دور سفره می گویند و می خندند
بشقاب ها ، چنگال و قاشق ها ، نمک دان ها
آن وقت عطر چای لاهیجان و لیمو ترش...
آن وقت رفت و آمد شیرین قندان ها...
□
تو نیستی و استکان ها نیز خاموشند
ای کاش بودی تا تمام روز فنجان ها ...
پانته آ صفایی