اي كاش آن شيرين بيان همصحبتم مي شد
يا كه طنين خنده هايش قسمتم مي شد
وقتي كه زير بار عسرت قامتم خم بود
مثل ستوني تكيه گاه قامتم مي شد
آنجا كه سنگ تهمت از هر سمت مي آ مد
آغوش گرمش حامي امنيتم مي شد
صبحي كه خوابم برده بود وحرف باران بود
پژواك معني دار زنگ ساعتم مي شد
از عشق او اي كاش مي مردم وبعد ازمن
عطر قذم هايش نصيب تربتم مي شد
محمد علي ساكي