loading...
انجمن مجازی ادبیات فارسی
ارسال مطالب

شما دوست عزیز می توانید اشعار ،داستان و یا ضرب المثل های خود را ارسال کنید تا با نام خودتان در سایت درج شود.

با تشکر


همچنین برای ثبت لینک وبسایت شما در لینکدونی خوان هشتم ، با ما در تماس باشید.


لینکدونی خوان هشتم

تبليغات
فروشگاه شارژ خوان هشتم 
موبايلتو راحت شارژ كن!

آخرین ارسال های انجمن
محمد اشرفی بازدید : 1426 پنجشنبه 28 آذر 1392 نظرات (2)

انجمن مجازی ادبیات فارسی دوباره راه اندازی شد.

ما نیازمند مدیران و نویسندگانی هستیم که بهترین آثار را جمع آوری نمایند

در صورت کپی برداری از مطالب،نام نویسنده یا شاعر را حتما ذکر کنید

امیدوارم با نظرات خود ما را همراهی کنید

ثبت شده در سایت ساماندهی

 

اشعار مدیر سایت

با تشکر

محمد اشرفی بازدید : 181 دوشنبه 23 تیر 1393 نظرات (0)
شعری از خودم، تقدیم به امام عصر: 
------------------------------------------------
اینجا تمام مردمش عجیبن
واسه عزیزاشون همه غریبن
 
اینجا همه عاشقی شون گناهه
عاشقی شون فقط واسه نگاهه
 
اینجا دیگه خنده صفا نداره
تو ذهنشون خنده وفا نداره
 
اینجا همه دارن از هم دور میشن
تو لطف و مهربونی ها کور میشن
 
اینجا زمان بچه بودن کمه
بزرگ بشی تموم هستی ات غمه
 
حتی دیگه بچه ها هم میدونن
که وقتی که بزرگ بشن دیوونن
 
اینجا باید واسه همه گم بشی
واسه یه روباه دیگه دم بشی
 
تو شهر باید همیشه یک سایه بود
برای مشکلات فقط ناله بود
 
مردم اینجا همه غصه دارن
تو سینشون همه یه قصه دارن
 
قصه ای که تهش همیشه خوبه
قصه ای که واسه بدا غروبه
 
قصه عاشق شدن دوباره
قصه پیدا شدن یه چاره
 
قصه ی یک هزار و سیصد و چند
قصه ای که دلا رو میکنه قند
 
قصه ی انتظار مردم شهر
قصه ای که می بره از دلا قهر
 
بیاین همه منتظرش بمونیم
بیاین همه از ته دل بخونیم:
 
" بیا که شهرمون رو غم گرفته
که اعتقادمون بو نم گرفته
 
بیا همه دوباره آدم میشیم
دوباره باز شهره عالم میشیم
 
بیا همه منتظر امیدن
آخه اونه که تا حالا ندیدن
 
بیا که من یه مهدیار دیگم
بیا که مردم ببینن چی میگم"
 
محمد اشرفی
1393/4/5
محمد اشرفی بازدید : 156 سه شنبه 23 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

به چشمک اینهمه مژگان به هم مزن یارا

که این دو فتنه بهم می زنند دنیا را

چه شعبده است که در چشمکان آبی تو

نهفته اند شب ماهتاب دریا را

تو خود به جامه خوابی و ساقیان صبوح

به یاد چشم تو گیرند جام صهبا را

کمند زلف به دوش افکن و به صحرا زن

که چشم مانده به ره آهوان صحرا را

به شهر ما چه غزالان که باده پیمایند

چه جای عشوه غزالان بادپیما را

فریب عشق به دعوی اشگ و آه مخور

که درد و داغ بود عاشقان شیدا را

هنوز زین همه نقاش ماه و اختر نیست

شبیه سازتر از اشگ من ثریا را

اشاره غزل خواجه با غزاله تست

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

به یار ما نتوان یافت شهریارا عیب

جز این قدر که فراموش می کند ما را

 

محمد اشرفی بازدید : 243 سه شنبه 23 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

گذار آرد مه من گاهگاه از اشتباه اینجا

فدای اشتباهی کآرد او را گاهگاه اینجا

مگر ره گم کند کو را گذار افتد به ما یارب

فراوان کن گذار آن مه گم کرده راه اینجا

کله جا ماندش این جا و نیامد دیگرش از پی

نیاید فی المثل آری گرش افتد کلاه اینجا

نگویم جمله با من باش و ترک کامکاران کن

چو هم شاهی و هم درویش گاه آنجاو گاه اینجا

هوای ماه خرگاهی مکن ای کلبه درویش

نگنجد موکب کیوان شکوه پادشاه اینجا

توئی آن نوسفر سالک که هر شب شاهد توفیق

چراغت پیش پا دارد که راه اینجا و چاه اینجا

بیا کز دادخواهی آن دل نازک نرنجانم

کدورت را فرامش کرده با آئینه آه اینجا

سفر مپسند هرگز شهریار از مکتب حافظ

که سیر معنوی اینجا و کنج خانقاه اینجا

 

لینک به صفحه

برای لینک به صفحه ای که مشاهده می کنید،کد زیر را کپی کرده و در وبلاگ خود قرار دهید.


کد اشتراک گذاری لینک

درباره ما
Profile Pic
زیباترین اشعار،داستان و ضرب المثل های فارسی در انجمن مجازی ادبیات فارسی / شما می توانید با عضویت در سایت،اشعار و داستانهای خود ویا دیگران را ارسال کنید تا با نام خودتان نمایش داده شود. با تشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما درباره انجمن مجازی ادبیات فارسی؟
    کدام موضوع انجمن توجه شما را جلب می کند؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 415
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 68
  • آی پی دیروز : 79
  • بازدید امروز : 428
  • باردید دیروز : 631
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,661
  • بازدید ماه : 11,042
  • بازدید سال : 91,048
  • بازدید کلی : 334,758
  • کدهای اختصاصی
    ‪Google+‬‏
    اشعار کاربران سایت

    اشعار محمدعلی ساکی:

    رباعی(محمد علی ساکی)

    توهم

    نرخ دیه

    ماهی تنگ

    رود

    و...

    ----------------------------------------------------

    اشعار بانو فاطمه فراهانی:

    راز روشنایی