متاسفانه مطلع شدیم صبح امروز (چهارشنبه ۲۸ خرداد ۹۳) همشهری فرهیخته “استاد حسامی محولاتی”، ستون فقرات طنز ایران به ملکوت اعلا پیوستند. محمد حسن حسامی محولاتی، شاعر خراسانی و طناز به نام معاصر در سال ۱۳۰۷ شمسی در تربت حیدریه متولد شد. تحصیلات ابتدایی تا کلاس سوم متوسطه را در زادگاه خود گذراند و سپس چند سالی در مدرسة علمیه شیخ یوسفعلی تربت حیدریه به تحصیل مقدمات و زبان عربی پرداخت و سرانجام در همان شهر دیپلم رشتة ادبی گرفت. وی از سال ۱۳۲۹ تا ۱۳۴۲ در مشهد با روزنامة خراسان همکاری نزدیک داشت و از سال ۱۳۴۲ به تهران نقل مکان کرد که علاوه بر داشتن سمت نمایندگی روزنامة خراسان در مرکز، در ادارة اوقاف مسئول انتشار مجلة «معارف اسلامی» بود. همچنین وی تا سال ۱۳۵۰ که نشریة توفیق برای همیشه تعطیل شد، با روزنامة فکاهی ـ انتقادی مزبور با امضاهای «قلقلکچی» و «قلقل» همکاری پیوسته داشت . در سال ۱۳۵۹ با نشریة جدیدالتأسیس «یاقوت» به مدیریت مهندس یحیی خالقی با امضاء «ح. محولاتی » همکاری کرد تا این که نشریه مزبور نیز پس از چندی به محاق تعطیلی رفت. او مدتی نیز برای هفتهنامه گلآقا مطلب مینوشت. چندین کتاب از ایشان به یادگار مانده که از آن جمله می توان به رنگین کمان طنز،مستطاب قلقلک،میترائیسم،از مجلس دوغ تا ضیافت ماکسیم و گویش های مردمی اشاره کرد. استادحسامی محولاتی سر انجام پس از ۸۵ سال عمر با عزت و اثر گذار بر جریان ادبی طنز کشور، در چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۳ دار فانی را وداع گفتند.
تعدادی از اشعار این شاعر گرانقدر:
برو قوی شو
مقام
مقام و مال جهان با کسی وفا نکند
در این سرای دودر، میزبان نه، مهمان باش
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
مدیرکل چو شدی یک کمی مسلمان باش
من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم
گر التفات کنی آنچه گفتمت آن باش
خواهرزاده خدا
نوجوانی به کدخدا در ده
گفت امشب به من پناهی ده
کدخدا گفت کیستی پسر ؟
نیستی اهل این دیار مگر ؟
گفت من فوق انبیا هستم
پسر خواهر خدا هستم
کدخدا بی معطلی با جد
برد او را به جانب مسجد
گفت پیدا نشد اگر جاییت
هست این خانه خانه داییت
منبع: سایت روستای مهنه