دلت این روزها با هر تکان تازه میافتد
همیشه سیب وقتی میشود آماده، میافتد
لبت را زودتر بگذار بر لبهای این فنجان
که چایات از دهان و شور وشوق از باده میافتد
سفر مجموعهای اندوهگین از اتفاقاتیست
که روزی ناگهان بر شانههای جاده میافتد
تو هم روزی مسافر میشوی، اما نمیدانی
که هر شب اشک مردی ساده بر سجّاده میافتد
ولی آن قدر هم احساس خوشبختی نکن، روزی
گذارت باز بر این شهر دور افتاده میافتد
عبدالحسین انصاری