در رگ رگم قدم بزن و شور و شر بریز
هی قطره قطره آب شو ، از من شرر بریز
مثل انار له شده ای گریه ام کن و
از چشمهای تلخ چراغ خطر بریز
تبدیل شو به وسوسه ی دور دستها
در کفشها ی من هیجان سفر بریز
بشکن ، بزن ، بکن ، بتکان ، تکه تکه کن
گل نه ،گلاب نه ، سر خاکم تبر بریز
***
من سردم است مثل تو ، حس میکنم هنوز،
مستم نکرده ای ، دو سه خط بیشتر بریز...
مسلم فدایی